واق واژهای عربی و به معنای پیشخانه، پیشگاه خانه یا بناست که در مرتبهی دوم ساخته شود و نیز به مفهوم سایبان میباشد.
به تعبیر دیگر، فضاهای مسقّف در اماکن مقدّس همچون حرم ائمهی اطهار(ع) را که بیشتر کاربرد عبادی و فرهنگی دارد، رواق گویند.
ادامه مطلب ...
این رواق هم اکنون محل تشرف خانم ها به حرم مطهر می باشد، از جنوب به دارالسیاده و از غرب به رواق الله وردیخان می رسد. با محاسبه فضاهای جانبی، مساحت آن 166 متر مربع است. بنای این رواق مربوط به سال 1031 ق است که مرحوم میرزا شفیع قزوینی به هزینه یک تاجر قزوینی این بنا را احداث نمود.
نادر شاه افشار در جنگ هرات سنگی به ظرفیت سه کر آب که یک پارچه است را به غنیمت میگیرد و اعلام میکند هر کس این سنگ را بدون اینکه آسیبی برساند؛ به مدت 12 روز به مشهدالرضا (ع) برساند جایزه ویژه ای نزد من دارد.فردی اقدام به این کار مینماید و بعد از نه روز سنگ را به مشهد می آورد و به خیال اینکه خوش خدمتی کرده و زودتر از موعد مقررسنگ را به مشهد رسانده، نزد نادر شاه میرود و تقاضای جایزه اش را مینماید. نادر شاه دستور میدهد چشم های او را کور کنند تا دیگر روی حرف او حرفی نزند چرا که او گفته بوده 12 روزه و این فرد 9 روزه سنگ را آورده است. این سنگ در کنار جوی آبی که آن زمان از وسط این صحن عبور میکرده نصب میشود و مردم برای رفع تشنگی ازآب درون آن استفاده میکردند.
چند سال بعد
ادامه مطلب ...
زندگینامه امام رضا علیه السلام
مقدمه :
امام علی بن موسیالرضا علیهالسلام هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند.
ایشان در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت ورهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراین نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماییم.
ادامه مطلب ...
یا امام رئوف
از مهمانسرای حضرت ؛ سهم شام ِ کفشداری ِ ما رو آوردن ؛ دوستانم شامشونو خوردن ولی من چون نذر داشتم با شکم گرسنه شامِ داغِ حاضر آماده رو گرفتم دستم و رفتم توی صحن تا بدم به یکی از زایرین که محتاج تر و مستحق تر باشه . . . معمولا هروقت غذا به دست و با لباس خدمت به صحن می رفتم همه میریختن اطرافم که یه تکه از اونو به عنوان تبرک با خودشون ببرن و همیشه غوغایی به پا می شد اما این دفعه هیچکس به طرف من نیومد ! نه ازدحامی نه درخواستی؛ یعنی چه؟ چرا ایندفعه اینجوریه؟چشمم افتاد به یه پیرزن خمیده قامت با یه چادر کهنه ؛ گفتم : خودشه ؛ باید شامو به او بدم و نذرمو ادا کنم اما تا اومدم اقدام کنم با بی اعتنایی از کنارم رد شد و من مثل آدمهای حیرون تا به خودم اومدم دیدم چند متر با من فاصله گرفته و پشت به من داره به راهش ادامه میده و من هم هیچ انگیزه ای ندارم که به طرفش برم!؟ این وضعیت عادی نیست . من بارها اینکارو انجام دادم امشب هیچ اقبال و استقبالی نیست ! تاحالا این وضعو ندیده بودم . دلم گرفت شایدم یه کمی بارونی شدم . . . یا امام رضا ! نکنه از دست من ناراحتین و اصلا دوست ندارین که به درگاهتون عرض حاجت کنم ؟ واینها هم علامتهاشن؟ احساس غربت ؛ محرومیت و تنهایی بدجوری داشت اذیتم می کرد و این فکر که ببینم چه کار کردم که حضرت از این خادم خودشون دلگیر شدن . . . .
ادامه مطلب ...